- هُدی امامی | دانشجوی دکتری جامعهشناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
یکی داستانست پُر آب چشم / دل نازک از رستم آید به خشم
آموزش و پرورش در ایام کرونایی همچون دیگر ابعاد زندگی تحت تأثیر تغییرات شدیدی قرار گرفته است. دانشآموزان با دفتر و کتابهایشان در حصار خانهها، پناه گرفتهاند تا بیمار نشوند اما تجربه دوستی و معاشرت با همسالان و فعالیتهای گروهی را از دست دادهاند.
دیگر کارکردهای آموزشی مدارس نیز بر دوش خانوادهها قرار گرفته که بعضاً دانش و مهارتی برای مواجهه با این موضوع ندارند و با کوله باری از دشواریها روبهرو شدهاند.
نهاد آموزش در این مدت، تمام تلاش خود را معطوف داشته است همچنان عاملیت را در جریان تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان حفظ کند و برای این مهم از طریق شبکههای مجازی، پا به خانه دانشآموزان گذاشته است تا مکتبخانهای مجازی برپا کند اما نه همه دانش آموزان. تنها آنها که به امکانات اتصال به اینترنت دسترسی دارند و باز آنها که در مناطقی زندگی میکنند که شبکه اینترنت در آن قابل دسترس است. شبکهای که برای این منظور تهیه شده است به اختصار شبکه «شاد» نامیده میشود. آموزش و پرورش همه دانش آموزان را موظف به ثبت نام و حضور در «شاد» نموده است و آنها که نتوانند در این دوره مجازی ثبت نام کنند به منزلۀ ترک تحصیل و محروم شدن از یک سال تحصیلی پیشرو است و اگر کرونا ادامه یابد، سالهای آتی را نیز در بر میگیرد. بنابراین خانوادهها ناگزیرند تا فرزندانشان را از هفت سالگی، راهی فضای مجازی کنند. دنیایی که حتی برای خودشان نیز همچنان ناشناخته، مبهم و مخاطره آمیز است.
این در حالی است که تا قبل از ظهور کرونا، دانشآموزان از گردش و حضور در شبکههای اجتماعی، به خصوص در مقطع ابتدایی منع میشدند و امروز باید خود و خانوادهها تمام همتشان را معطوف به وجود آوردن شرایط حضور و استفاده هر روزه فرزندانشان از این شبکه در فضای مجازی کنند.
تصمیمی که وزارت آموزش و پرورش در ارتباط با راهاندازی یک شبکه مجازی و حضور آنلاین دانشآموزان گرفته است، از جهاتی قابل تأمل و نقد است که در این نوشتار به برخی از آنها اشاره میشود:
- بیش از دو دهه است که اینترنت خانگی، جای خود را در زندگی افراد باز کرده است اما در این دو دهه اقداماتی که در جهت فرهنگسازی، آگاهی بخشی و جبران تأخیر فرهنگیای که این مطاع وارداتی به همراه دارد، انجام شده کافی نبوده است یا حداقل سرعتی بسیار کندتر از سرعت آمیختگی زندگی مردم با فضای مجازی داشته است. حال، نسلی که خود در مواجهۀ یکباره با اینترنت خانگی و بعدتر گوشیهای هوشمند قرار گرفتهاند، راهبری نسل جوانتری را دارند که از اوان کودکی باید بخشی از هویت و روزمرگی خود را به عنوان دانشآموز، در این فضا تعریف کنند. سواد ناکافی رسانهای و عدم اطلاع دقیق از مسائلی چون حفظ حریم خصوصی خود و خانواده، امنیت و امنیت اخلاقی، اهمیت شناخت فرستنده پیام، جرائم اینترنتی و... بیش از پیش مسئله آفرین خواهد شد.
- تا قبل از کرونا کودکان و نوجوانان ما از در اختیار داشتن گوشی هوشمند و تبلت برحذر بودند اما امروز خانوادهها با تلاش بسیار این امکانات را برای فرزندان تهیه میکنند تا از تحصیل علم باز نمانند! اما شاید مسئله رهاشدگی نونهالان در فضای مجازی مسئله جدیتری است! بهطور قطع مسیر عالم شدن از گوشی هوشمند و تبلت در دست فرزندان ما نمیگذرد! اما امروزه فرآیند اجتماعی شدن محصلین در دوران کرونایی با این وسایل در دست هایشان، انجام خواهد گرفت و باید به مسئله رهاشدگی کودکان و نوجوانان در فضای مجازی توجه داشت. این موضوع به خصوص در ارتباط با والدین شاغل – به دلیل حضور کمتر با فرزند- و والدین ناآگاه، پررنگتر خواهد بود اما به هر روی مسئلهای همگانی خواهد بود.
- مشکلات بسیار شبکه اینترنت در کشور که با این حجم گسترده مصرف روزانه معلوم نیست تا کی بتواند تاب بیاورد، سرعت پایین، عدم پوشش مناسب در بسیاری از مناطق کشور، قطعی مکرر کلاسها و کیفیت نازلی که زاییدۀ ارائه دروس در این شبکه است، دانش آموزان محصور در خانه را بیش از پیش دلزده از دانش و افسرده و عصبی کرده است.
- فرهنگیان، وضعیت به مراتب دشوارتری از دانش آموزان دارند. ایشان که برای چنین روزی و تولیدات رسانهای آماده نشده بودند امروز باید به هر طریق ممکن به تولید کلیپهای صوتی و تصویری بپردازند. این روزها محیط کاری و محیط زندگی خانوادگی آموزگاران مرزی ندارد. خانوادهها مجبور به رعایت حریم و سکوت در مدت تدریس و تهیه فایلها هستند. با تمام این تلاشها بسیاری از والدین از فعالیتهای مجازی ایشان مرتباً ابراز ناخشنودی میکنند و انتظار فعالیت بیشتری از معلمان دارند.
- کرونا فرصتی بود برای برقراری عدالت آموزشی که متأسفانه با میدانداری شبکه شاد و دیگر شبکههای آموزش آنلاین در مدارس خاص، برابری آموزشی را بیش از پیش تبدیل به رویایی دست نیافتنی کرد و شکافها را تعمیق بخشید. عدم توانایی بسیاری از هموطنان برای تهیه گوشی و تبلت و همچنین هزینه اینترنت در مغایرت کامل با قانون آموزش رایگان همگانی قرار دارد. در شرایطی که بسیاری از خانوادهها با مشکلات معیشتی جدی روبهرو هستند، شبکه «ناشاد» آموزش مجازی، طنز تلخی است که چونان کام محرومین را زهرآگین کرده که جای خنده، اشک جاری میکند.
با توجه به نکاتی که طرح شد، به نظر میرسد نهاد آموزش و پرورش راه را به بیراهه رفته است و با نگاهی تمرکزگرا و نادیده گرفتن توزیع ناعادلانه امکان دسترسی به فضای مجازی از سویی و چشمپوشی نسبت به مخاطرات جدی شبکههای مجازی برای دانش آموزان و سواد اندک رسانهای خانوادههای ایشان از سوی دیگر، اقدام به فتح باب شبکۀ شاد و اجباری شدن آن برای محصلین کرده است.
قریب به سی سال از پایان جنگ تحمیلی میگذرد اما واقعیت این است که سی سال گذشته را یا درگیر تحریمهای شدید خارجی بودهایم یا سوء مدیریت داخلی، وضعیت مردم همان وضعیت جنگی با شدیدترین تحریمهای بینالمللی است. علاوه بر این، بیماری کرونا چون دشمنی ناشناخته و نامرئی، فشاری مضاعف بر تن رنجور ملت وارد کرده است. چطور ممکن است با نادیده گرفتن این وضعیت، دشواری تازهای را بر دوش آحاد ملت بگذاریم به گونهای که احساس محرومیت از تحصیل دانش آموزانی را تا پای جانشان فسرده و نومید گرداند؟ آیا بهتر نبود که از این فرصت بهره لازم گرفته شود و برای برقراری عدالت آموزشی و حفظ امنیت فرزندانمان به جای راهاندازی شبکه اجتماعی ناکارآمد و ضعیف، با رایزنی و هماهنگی بیشتر با تنها رسانه ملی کشور که از حمایت و بودجه مناسبی برخوردار است، با الگوگیری از زمان جنگ تحمیلی، آموزش و پرورش همگانی را به چند شبکه تلویزیونی ملی میسپردیم؟ شبکه آموزش برای هر پایه درسی روزانه نیم ساعت تدریس دارد که برخی مواقع با حضور کودکان در کلاسهای مجازی شاد همزمان است و درسها با هم تداخل دارند و همگام نیستند. آیا این امکان وجود نداشت با بسیج زمان بیشتری از شبکههای تلویزیون، قشر مرفه و مستضعف جامعه را پای یک میز درس بنشانیم؟ دانش آموزانی که در دوران جنگ با کتابهایشان بیشتر نزدیک شدند و فرازی از درس را در تلویزیونها آموختند، فارغالتحصیل نشدند؟ گویی نگاه مسئولان فقط به اطراف خود و مدارس خاصی است که فرزندانشان در آن تحصیل میکنند و از اوضاع مردم محروم درگیر نبرد اقتصادی و کرونایی چیزی نمیدانند!
گوشیها و تبلتهای در دست فرزندان ما، هر چه بیشتر آنها را از دوستی با کتاب و خواندن عمیق و صحیح دور خواهد کرد. اینان با اندک اطلاعات از مختصات فضای مجازی در آیندهای نزدیک تنها مصرفکننده تولیدات برونمرزی خواهند شد و سربازانی برای پیامهای امپریالیستی سرمایهداری حاکم بر دنیا. جای تأسف است اما تبعات این دسترسی یکباره و بیمهابا و بدون آگاهی و آموزش را بهزودی مشاهده خواهیم کرد.
این نوشتار به دنبال نفی یا کنارگذاری تکنولوژی و راههای جدید ارتباطی نیست. گرچه در همان کشورهای صادر کننده تکنولوژی چارچوبهای محکمی برای حضور و وقتگذرانی کودکان و نوجوانان در فضای مجازی تدوین و اجرا میشود اما با یک بررسی ساده در نحوۀ آموزش برخی کشورها، میبینیم که در بسیاری موارد الگوهای مناسبتری برای استفاده از فضای مجازی برای تحصیل در کرونا موجود است. به طور مثال، شبکه مجازی شکل نگرفته است. مدارس، درس و تکالیف را به صورت آفلاین در وبسایت یا وبلاگ مدرسه قرار میدهند و معلمان از طریق ایمیل پاسخگوی سؤالات هستند. تکالیف نیز میتواند توسط والدین به ایمیل معلمین ارسال شود و در نتیجه حداقل برخورد کودکان ابتدایی و رهاشدگی در فضای مجازی اتفاق افتد. امید که پیش از آنکه بهزودی دیر شود، مسئولان امر آموزش تدابیری مناسب حال اکنون جامعه ایرانی اتخاذ کنند.
از در اختیار داشتن گوشی هوشمند و تبلت بر حضر بودند.
حضر اشتباه است
حذر درست است
درست بنویسیم.
امیدوارم اشتباه خود را تصحیح کنید و از این به بعد دقت بیشتری در انتشار مطالب بدون اشتباه نوشتاری داشته باشید.